غیاث آبادی، واژه قوم و بازی با کلمات! (پاسخ به غیاث آبادی ۱۹)
آقای غیاث آبادی ادعایی نموده اند در نوشته ای به نام رنجهای بشری شماره ی ۱۹ که به شرح زیر می باشد:
واژه «قوم/ اقوام» در زبان و ادبیات فارسی به عدهای از آدمیان از لحاظ تعداد دلالت میکند و مفهوم نژادی یا زبانی یا سیاسی یا اجتماعی در ذات خود ندارد. چنانکه خیام و سعدی سرودهاند: «قومی متفکرند اندر ره دین/ قومی به گمان فتاده در راه یقین» و «قومی هوای نعمت دنیا همی پزند/ قومی هوای عقی، و ما را هوای تست».
و اما پاسخ ایشان به شرح زیر می باشد :
جناب آقای غیاث آبادی سرانجام مشخص نشد که زمینه تخصص شما چیست؟ باستانشناسی یا جامعهشناسی یا زبانشناسی؟! البته زمانی که به دوگانگی خو گرفتهاید و نقض کردن حرفهای گذشته خودتان به روال عادیتان تبدیل شده است، جای تعجب ندارد که پشتوانه دعاوی شما چند بیت شعر باشد و مقالات و نظرات پزوهشگران را به پشیزی نگیرید. در مباحث تاریخی و اجتماعی قوم معنایی مشخص و تعریف شده دارد و فردی که تعریفی خودخواسته و متفاوت ارائه میدهد یا نادان است و یا در پی فریفتن مخاطبان.
تخصص ایشان هیچکدام از اینها نیست. (پیشینه ایشان کاملا مشخص و محرز است و افراد زیادی هم ایشان را کاملا می شناسند که هنوز خدا را شکر نمرده اند تا به حافظه ضعیف تاریخی بپیوندند!) اصولا صحت تحقیقات و نظرات ایشان محل شک و تردید است. اگر بنا باشد هر کس بدلخواه خود و بدون دلایل «مستدل» ( و نه سلیقه ای و هُرهُری)، مسائل علمی یا تاریخی را وارونه یا متفاوت، بسته به منافع شخصی جلوه دهد که باید فاتحه هرچه علم است را خواند!!! جالب اینجاست که ایشان ظاهرا بدلیل عدم دانش و پژوهش کافی در زمینه هایی که اظهار نظر می کنند، از اینکه بایشان پرداخته شود خوششان می آید و اینرا دلیلی بر موجه بودن مطالبشان تلقی می کنند، و همچنان به ارائه نظرات محیرالعقول خود با پشتکار کامل ادامه می دهند!