پاسخ به رنجهای بشری ۱۸ نوشته ی رضا مرادی غیاث آبادی
آقای غیاث آبادی ادعایی نموده اند در نوشته ای به نام رنجهای بشری شماره ی ۱۸ که به شرح زیر می باشد:
قاعده‌ای حقوقی می‌گوید که «اعتراف و ادعای هر شخص فقط علیه خودش اعتبار دارد و نه به نفع خودش». بر همین اساس از آنچه کورش در منشورمشهورش نوشته است، فقط می‌توان علیه خودش استفاده کرد و نه به نفع خودش. از هیچ «فتح‌نامه‌ای» که یک مهاجم مسلح در شرایط غلبه و بهره‌مندی از قدرت نوشته است، نمی‌توان به نفع آن مهاجم و به زیان کشور مغلوب و مردم لگدمال شده استفاده کرد.
و اما پاسخ ایشان به شرح زیر می باشد :
آقای غیاث آبادی شما دادستان هستید یا پژوهشگر تاریخ ؟ برخورد شما با تاریخ در این نوشته مغرضانه است . این که از منشور فقط علیه کورش می توان استفاده کرد حرف شماست . کدام پژوهشگر تاریخ یا حتی کدام قاضی اینگونه سخن می گوید ؟ در منشور کورش، اشاره به فتح بابل شده .فتح کار تمامی فرمانروایان همدوره کورش و حتی قرنها پس از اوست . چیزی که متمایز کننده کورش از تمامی همدوره های خود در جهان و حتی فرمانروایان قرنها پس از اوست اینست که به آدم کشی و تجاوز و آتش سوزی افتخار نکرده . این اولین و بزرگترین تفاوت کورش است با بقیه . مسلما شما قصد مقایسه کورش با آبراهام لینکن یا گاندی را ندارید ؟! دومین تفاوت بزرگ کورش با هم عصران خودش و حتی بعضی از حکمرانان امروزی، افتخار کردن او به نکشتن انسانها ، نسوزاندن ،احترام به مذهب دیگران و خیلی از چیزهایی است که امروز و در این دوره و زمانه بحثش بین سیاستمداران و جامعه شناسان وجود دارد . یگانه بودن این فرمانروا در یگانه فکر کردن اوست. حتی اگر سندی بر کارهای خوبی که کرده جز منشور خودش نباشد ، حتی اگر فرض کنیم دروغ گفته یا تظاهر کرده (که سندی مبنی بر این موضوع وجود ندارد ) در جهانی که همه به قتل و آدم کشی و نسلکشی و برتری مذهب خودشان افتخار می کردند و سنگ میتراشیدند از جنایاتشان ،این گونه تفکر و نگاشت آن بر سنگ و افتخار به آن یک پدیده است
پاسخ به غیاث آبادی 
آقای غیاث آبادی ظاهراً فراموش کرده اند که عده ای هم هستند که ایشان را شناخته و از پیشینه علمی و پژوهشی ایشان آگاهی دارند. آقای مرادی غیاث آبادی، لطفا بیش از این در مسائلی که در حیطه آگاهی و دانش شما نمی گنجد صحبت نکنید و تز ارائه ندهید. همین که افرادی را در کلاسهای خود سر کار گذاشته و مطالبی اکثرا بی پایه را با روشی غیرعلمی بخورد آنان می دهید کافی است.
این هم مثل برادر حاتم دید علم درست و حسابی نداره بهتره برای معروف شدن شاش کند در چاه زم زم شاید اینطور معروف شود
بودن یا نبودن ؟ نـــــــــــــــــــــــــــــه !!!!!!!!!!! بلکه چرا بعضیها مثل غیاث آبادیها عقده ای شدند؟ مسئله این است!!! نه آن !.
مثل اینکه آقای غیاث آبادی از دو کتاب مقدس تورات و انجیل بیشتر می فهمند که در آنها از کوروش به نیکی و بزرگی یاد شده.برای امتحان ایشان از یاسای چنگیز بپرسید ,خواهید دید کاملا مطابق با منشور سازمان ملل است وچنگیز و تیمور خدای عطوفت و مهر ورزی معرفی می شوند!!اینگونه می شود این افراد را شناخت
بنظر میاد شما دارید سفسطه می کنید , قاعده طرح شده همیشه درست است و ربطی به زمان و مکانش ندارد و در این مورد گاندی با انسانهای اولیه ساکن در غارها تفاوتی ندارد , چون انسان بالذات همیشه بدنبال نفع خودش بوده و است .
واضح است در زمانیکه به قول شما خونریزی و وحشیگری بیداد میکرده بدون زور و کشتار نمیشد کشور گشود وبا شورشهای گوشه و کنار آن قلمرو پهناورمقابله کرد , مطمئنا کوروش هم نمیتونسته ازین قضیه مستثنی بوده باشد و االبته بنظرمن با توجه به وضع حاکم بر آن دوران بخودی خود نمیشود اینرا بعنوان یک فاکتور منفی برایش لحاظ کرد.
اما اینکه کوروش نفعش را در این می دیده که خود را یک منجی و پیامبر صلح جلوه دهد قابل تامل است و شاید بشود آنرا با نبوغ این پدیده توضیح داد!
این غیاث آبادی و پورپیرار از یک قماشند.
واقعا برای امثال تو متاسفم , امثال تو هستن که گند زدن به این سرزمین و همیشه دنبال خفه کردن صدای مخالفان هستن.
تو که تحمل یه نقد(نه حالا مخالف!) رو نداری , بیخود کردی اومدی اینجا دم از حقوق بشر و آزادی میزنی!
کسی که خود را فرستاده خدا میدونه و ادعای پیامبریش میشه و شمشیر دست میگیره , در بهترین حالت میشه یکی مثل خامنه ای که مخالفانش رو سرکوب میکنه و امتیازات بیحساب و کتابی برای موافقانش قائل میشه , من عقیده دارم کوروش واقعا نابغه بوده و بزرگترین کارش رو کشور گشایی میدونم که کم کاری نبوده برای ایران و قابل احترام و ستایشه . اما اینکه امثال تو میخوان حقیقت رو وارونه نشون بدن , اونم با این ترفند که نظرات مخالفشون رو سانسور کنن, همین شخصیت و احترام رو هم خواهد شکست.
در ضمن یه بار این شعارت رو مرور کن شاید وجدانت بدرد اومد!!
«وطن يعني سـرود پاک بودن .. نگهبان تمام خاک بودن .. وطن تيـر و کمان آرش مـاست .. سـياوش هاي غـرق آتش ماست .. وطن آواي رخش و بانگ شبديـز .. خروش رستم و گلبانگ پرويز .. وطن يعني خــروش شــروه خواني .. زخاک پاک ميهن ديده باني .. وطـن يـعـني درفش کاوياني .. ســپيد و ســرخ و ســبزي جاوداني»